چند وقتیه بدجور گرفتار این ویروس شدیم. نه فقط ما، کل دنیا گرفتار شدند. همه از کار و درآمد و زندگی کردن افتادیم و شرایط سختی را می گذرانیم.

 

جالب اینجاست کشورهایی که ادعای قدرت و ژاندارم بودن داشتند هم گیر کردند!

یه زمانی سر پیشرفته ترین تکنولوژیهای نظامی با هم می جنگیدند، حتی برای ساخت بمب اتم قوی تر همدیگر رو تهدید میکردند. با پول هنگفت و سیاست کثیف تو کشورهای مختلف جنگ و آشوب درست میکردند که قدرت نمایی کنند. اما همشون سر یه ویروس میلیمتری فلج شدند، قفل شدند و دارند دست و پا می زنند و اون همه داد و بیداد کردنها و قلدری کردنها، مشخص شد همش یک مشت هارت و پورت بود.

 

برترین دانشمندان و آزمایشگاه ها با کلی تکنولوژی و یه عالمه کیس آزمایشی نتونستند درمانی برای فرار از کرونا، این ویروس میلیمتری پیدا کنند و خیلی ها مردند و خیلی ها مریض شدند. چه با کرونا چه از ترس کرونا.

 

تو لول پایین تر، یعنی بقیه ما ها هم داریم دیر یا زود غرق می شویم. یکی همان ماه اول، یکی دو سه ماه بعد و یکی هم نهایت چند ماه بعد پولش تمام میشه، اونوقته که له می شیم، گرسنه می مونیم، تک به تک دارایی و اموالمون رو از دست می دیم. هیچ کاری هم از دستمون بر نمیاد.

 

 

یادتونه:

یه زمانهایی می شنیدیم یا می دیدیم که یه سریها خونشون رو از دست دادند، یه سریها گرسنه موندن، یه سریها لنگ شده زندگیشون ولی از کنارشون ساده می گذشتیم و نهایت کارمون این بود که می گفتیم آخی….

می ترسیدیم کمکی کنیم که مبادا درصدی از پولمون کم بشه مبادا به فلان تفریحمون نرسیم و بعد براحتی فراموش می کردیم.

حالا این ویروس باعث شده که ما هم به اون مرحله گرسنگی، درماندگی و از دست دادن چیزهایی که دوست داریم نزدیک و نزدیک تر بشیم. اینجاست که حال دل اون کسانیکه در دوران خوشی و بیخبری ما، گیر کرده بودند رو می فهمیم و درکشون می کنیم.

 

 

الان داریم قدر اون زمانها و چیزهایی که داشتیم ولو ساده، رو میفهمیم.

 گاهی از محل کارمون بدمون میومد و غر غر میکردیم، الان که چند وقته خونه نشین شدیم، آرزوش رو داریم که برگردیم به محل کارمون.

گاهی از اینکه با خانواده که از نظر طرز تفکر با ما فرق دارند وقت بگذرانیم بدمون میومد ولی الان آرزوش رو داریم که دوباره وقت با هم خوش گذروندن بشه.

الان قدر فرصتهای آموزش دیدن و کلاس رفتن و پیشرفت کردن ها، مسافرت رفتن ها، باشگاه رفتن ها، تو خیابون آب میوه خوردنها و قدم زدنها، سینما و پارک رفتنها و با دوستان و اقوام وقت گذروندنها و با خیال راحت هر کاری کردن ها رو میدونیم و آرزو می کنیم که برگردیم به دوران قبل.

اگه بشینیم فکر کنیم از این قدر دانستنها برای هر کی، خیلی چیزهای دیگه هست که اگه بخوام بگم یه لیست طولانی میشه.

 

 

واقعا خیلی جالبه ها، یه ویروس میلیمتری به اسم کرونا چه کرد با همه ما انسانهای مدعی!

1- ما انسانهایی که همش ناله می کردیم و بجای دیدن حسن های زندگیمون به نداشته ها نگاه می کردیم.

2- ما انسانهایی که بجای تلاش کردن برای پیشرفت، آرزوی عقب افتادن دیگران که بالاتر بودند رو داشتیم.

3- و ما انسانهایی که هر اشتباه و خرابکاری که می کردیم می انداختیم تقصیر خدا و هر پیشرفت و خوشی و آسایشی رو میزاشتیم به حساب خودم خودم ها و پارتی و دوست و آشنا.

حالا همه دست به دامن خدا شدیم که نجاتمون بده، دیگه دوست و آشنا و فامیل و پارتی و حتی پول زیاد هیچ کاری از دستش بر نمیاد. داریم می رسیم به ته چاه و دستمون رو گرفتیم رو به خدا، همان خدایی که تو بدیها، گناهکار می دانستیمش و تو خوشیها فراموشش می کردیم و یه تشکر خشک و خالی هم نمی کردیم. ولی همیشه ازش توقع داشتیم.

 

 

خوبیهای کرونا

جالبتر اینجاست که این ویروس بجز بدیهایی که داشته یه حسن هایی هم در کنارش بود. آمار جرم و جنایت عمومی شهر ها کم شده. محیط زیست بیرون از شهرها و طبیعت سالم تر شدند. آمار خرابکاری انسانها در دنیای بی نقصه آفریده شده، خیلی کمتر شده. در کنارش انسانها با همه ادعاها و منم منم کردنهاشون کم آوردند، رسما فلج شدند و هر چی دست و پا میزنند راهی جز گوشه نشینی ندارند و قدر تمام چیزهایی که داشتند رو حالا می دونند.

 

 

خدا الان سکوت کرده و داره همه چی رو میبینه.

نشونمون میده علی رقم همه اون منم منم کردنها و قلدر بازیها و بی اهمیت بودنها چقدر ضعیف و کوچک و ناتوانیم.

 

یه روزی همین خدا، یه جوری به ذهن یکی، راه درمان رو نشون میده و همه چی دوباره درست میشه. مطمئنم.

ولی آیا ما انسانها این دوران رو یادمون می مونه؟ 

آیا یاد می گیریم که اشتباهات خودمون که گند میزنه به زندگیه خودمون، به خدا نسبت ندیم؟ 

یاد می گیرم برای تمام خوبیها، پیشرفتها و خوشیها که اسباب و وسایل و شرایطش را برامون مهیا میکنه، ازش تشکر کنیم؟ 

*-  اصلا یادمون می مونه که هر کی هر کاری کرد راه نجات و درمانی نتونست پیدا کنه الا تقلبی که خدا برای بار بینهایتم به انسانها می رسونه که نجات پیدا کنند؟ 

واقعا یادمون می مونه ازش تشکر کنیم؟

 

 

آیا من حاضرم وقتی که نجات پیدا کردم و برگشتم به دوران خوش قبل، بنده شاکری باشم؟  آیا به کسانیکه نیاز دارند کمک می کنم؟ آیا با تمام قوا برای پیشرفت و بهتر شدن مثبت، تلاش می کنم؟ آیا دیگه بی دلیل باعث آزار و اذیت هیچ موجودی نمی شم؟  آیا حاضرم آدم بشم؟

 اگر جواب این سوالها بله بود و پای قولم وایستادم حق دارم از خدا کمک بخوام وگرنه….

حالا بهتر میشه به این سوال جواب داد که کرونا بد یا خوب است؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا